-- فروش محصولات افرنگ به صورت اقساط و با شرایط ویژه برای اقساط سه ماهه; با شماره 09128397329 از طریق واتس اپ در تماس باشید --
ضمن تبریک سال نو، به اطلاع مشتریان گرامی می رساند فروشگاه در ایام نوروز 1404 در تاریخهای 5 الی 10 فروردین از ساعت 11 تا 16 درخدمت شما می باشد. واز تاریخ 16 فروردین به بعد فروشگاه طبقه روال قبل فعال می باشد. جهت پیگیری سفارش یا سوال می توانید با شماره های 09127634579 و 09125190061 تماس حاصل فرمایید.


اخبار و تازه ها

آموزش عکاسی

معرفی دوربین

اخبار کاربران

مقالات کاربران
وجود وزن در طبیعت خلقت از حرکات تنفسی و تپش قلب انسان و تکرار شب و روز به علت گردش موزون و وجود ریتم محسوس است. ریتم در هنرهایی چون موسیقی، شعر، نقاشی و عکاسی از اهم کار هنرمند محسوب می شود.
بسیاری از اولین مدل های دوربین دیجیتال، حتی مدل های حرفه ای و گران قیمت آن، تصاویری تولید می کردند که دقت و رنگ مطلوب را نداشتند. ● یک عکس دیجیتال کیفیت پایین تری نسبت به فیلم دارد بسیاری از اولین مدل های دوربین دیجیتال، حتی مدل های حرفه ای و گران قیمت آن، تصاویری تولید می کردند که دقت و رنگ مطلوب را نداشتند. امروزه مدل های جدیدتر و بهتری عرضه شده که در تمام طیف قیمت ها، کیفیت عکس آنها دست کم با مشابه آنالوگ خود برابری می کند. توانایی های بهترین دوربین های دیجیتال جدید حتی از قابلیت های دوربین های فیلم عکاسی هم فراتر می رود. تنوع رنگ ها، شفافیت و دقت تصویر در این عکس ها، حتی در اندازه های بزرگ چاپ عالی است. فیلم های عکاسی ، هنوز خوب اند و حتی کیفیت آنها رو به بهبود است اما عکس های دیجیتال پا به پای آنها رقابت می کنند.
آیا اساسا مجازیم عکس را تعبیر کنیم؟ اگر تعبیر را به معنی توصیف بگیریم مشکلی نیست. چندان که بیان هنری خود توصیف هستی ست. و اگر به معنی تجزیه و تحلیل بگیریم ناچاریم. چرا که روش کار علم همین است. جامعه شناسی ادبیات شاخه ای علمی ست که بهره ی فراوانی از هنر، به ویژه شعر و داستان برده است. شاخه هایی چنین در علم دیده می شود که حلقه ی بین علم و هنر به شمار می روند. اگر چه برخی از هنرمندان موافق چنین روشی نباشند. تعبیر هنری از جمله عکس شاخه ای از هنر است. پس، در این جا ما با تحلیل عکس رودررو نیستیم بل که این گونه ای از توصیف شمرده می شود. برعکس این، عکاس نیز از شاخه های دیگر هنر از جمله شعر بهره مند می شود و اثر خود را می آفریند. بدین گونه، بده بستان های مابین هنر تعبیری مجازاند که سبب شکوفایی اثر می شوند. ارزش واژه ی «مجاز» به اثر باز تولید شده ی ما برمی گردد که آیا سخنی درخور برای گفتن دارد یا نه. آیا اثر پدید آمده، عکس را خفه می کند یا سبب گستردگی بار معنایی آن می شود. نشانه هایی که برای ساختار اثر هنری خود از عکس می گیرد اختیاری و منحصر به فرد است، اما در مقام توصیف عکس اثری از این نشانه ها نخواهد بود. ما در مقام تحلیل و بررسی عکس از این نشانه ها دفاع می کنیم یا بهره می بریم.
نگاهی به مولفه های «عکس هنری» از منظر عکاسان، منتقدان و مخاطبان... چند لنز و فیلتر نمی تواند ابزار کافی برای گرفتن عکس هنری و زیبا باشد. عکاسی، هنر و پدیده ای است که می آموزد، اطلاع رسانی می کند و به ثبت خاطرات می پردازد و به بخش جدایی ناپذیری از زندگی انسان امروزی در آمده است. «عکاسی هنری» شاخه ای از این هنراست که به سبب ویژگی های خلاقانه اش در میان عکاسان و علاقمندان عکس دارای محبوبیت ویژه ای ا ست. هنر به تنهایی در بردارنده مفهوم واقعی خلاقیت است. اما مفهوم «عکاسی هنری» درتارو پور واقعی خلاقیت و ابداع تنیده شده. در لغتنامه آکسفورد در برابر واژه «عکاسی هنری» آمده: هنری خلاقانه به ویژه در زمینه هنرهای بصری که بیشترین بها را به ویژگی های زیبایی شناسانه و مفاهیم روشنفکرانه (از طریق اصول تصویری) داده. این شاخه از عکاسی زمانی دارای اهمیت و ارزش واقعی هنری می شود که در معنای واقعی و خالصانه هنری از آن یاد شود. این شیوه عکاسی ویژگی های خودش را دارد و گاهی با علایق شخصی برخی از عکاسان جور در نمی آید.
پاییز یکی از زیباترین فصل های سال است رنگ های زرد و نارنجی، برگ های درختان، آسمان نیمه ابری، نم نم باران و تلاءلوی نور خورشید روی برگ های خیس خورده، می تواند هر کسی را به وجد بیاورد کمتر پیش می آید جلسه ای یا مراسمی کوچک یا بزرگ در جایی حتی دورترین و محرومترین جای دنیا اتفاق بیفتد و فیلم و گزارش یا حداقل چند عکس از آن مراسم تهیه نشود! می شود گفت که خبرنگارها و عکاس ها پای همیشگی و ثابت هر مراسمی چه دولتی و چه غیر دولتی هستند! خبر وگزارش برای اطلاع رسانی بیشتر صورت می گیرد و در کنار آن عکس و فیلم هم یک نیاز و مکمل آن خبر و گزارش خواهند بود اما این به این معنی نیست که فقط باید عکاس یا خبرنگار یک مجموعه یا رسانه بود تا مجوز عکس و فیلم گرفتن داشته باشی که البته در مورد موضوعات خبری باید همین طور باشد و بر خلاف این مطلب یعنی قانون شکنی!
نشانه شناسی روشی ست برای تعبیر عکس که از ارتباط نشانه ها به دست می آید. نشانه شناسی در دستان روان شناس چون ابزاری ست برای کشف عکاس و نه اثر. معما، واژه ای نابه جا در هنر دارد که تعبیر عوامانه از آن زیاد به کار می رود.. کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد. پیش از این تصوری از خشکی آن سوی آب ها غیر ممکن بود. حتا پرسشی بدین طریق هم تولید نمی شد: آیا در آن سوی آب ها خشکی ای یافت می شود؟ سفر خطرناک کلمب پاره ای از پازل سطح زمین را به دست داد. پاره ای که شناخت دورترین نقطه ی خشکی را میسر ساخت. پیش از این، کشف شبه قاره ی هند برای اروپاییان جالب توجه و اقتصادی بود. و دریا نوردانی که گرد بودن زمین را متوجه شدند شناخت و تصور خود از هستی را جور کردند. اما، فهم هندسی زمین با کشف امریکا یکی نیست. تصوراتی که بر خرد انسانی استوار است دیده شده است که با خطای قابل تأمل همراه است و پاره ی فهم پیشین برداشته شده و فهم و تصور تازه ای جای گزین آن می شود: پاره هایی از پازل که چیده شده بود برداشته شده و پاره ی نو گنجانده می شود
در مورد سبک ها و دوره های هنری و تاریخی زیانبارترین فرضیه این است که گمان کنیم مجموعه قوانین ثابتی وجود دارد که به کمک آن بتوان هنر را از غیر هنر تشخیص داد و بر اساس همان قوانین ارزش و منزلت هر اثر هنری را به دقت درجه بندی کرد. خواص مطلق هنر بر آدمی پوشیده مانده است و هیچ کس نمی تواند مستقل از تاثیر زمان و محیط درباره آثار هنری داوری کند. تعریف هنر به همان اندازه دشوار است که تعریف وجود آدمی.اثری را که صرفا با کمال مهارت و کوشش و تکنیک ساخته شده است نمی توان هنر دانست، مگر آنکه جهشی از تخیل در آفرینش آن به کار رفته باشد
عکاسی از جمله هنرهایی ست که بیش تر از دیگران به واقعیت پیرامونی پیوند می یابد. پس، انتزاع در عکاسی می تواند تنها در درونِ خود معنا و مفهوم بیابد. یعنی که، عکسی در برابر عکسی دیگر می تواند سندیت بیش تری داشته باشد... در لغت به معنی «برکندن و از جا برکشیدن» ( دهخدا) است. این معنا از دو کلید واژه ترکیب یافته: جا و برکندن. در شرایط عادی هر چیز در جای خود قرار دارد: عنصری که در جای خود با اجزای دیگر ترکیب شده و معنا یافته است. یک مغازه با وسایل اش و یا سالن سخن رانی با اجزای خودش. وقتی جزیی از آن بیرون کشیده می شود معنایی به خود می گیرد متفاوت با معنای پیشین. در این صورت، گفته می شود «صندلیِ سالن سخن رانی»، که هویتی تنها یافته است. در انگلیسی به معنی نامحسوس (حس نشده) و ساده شده است. آن چه مطابق واقع نیست. یا به اندازه ای که از امور جاریِ قابل مشاهدهْ ساده شده و دیگر به مورد اصلی خود شباهتی ندارد. در این گونه عکاسی، چیزی برجسته شده و پیرامون اش تغییر می یابد. یا این که، در کلِ فضای اثر تغییری غیر عادی ایجاد شده است. مفهوم اساسی واژه ی Abstract را باید در تاریخِ هنرِ غرب جست وجو کرد. اما، انتزاعْ نزد ما ایرانیان مفهومی فلسفی دارد. تلاش می کنیم آثار تولید شده ی اخیر را با این مفهوم حلاجی کنیم. و نه این که اصلا عکاس از این مفهوم خبری دارد یا نه.
«اگر هنوز عکس ما را برمی انگیزد به دلیل قرابتی است که با مرگ دارد.» کریستین بوبلفانسکی «سکون و سکوت» مشخصه عکاسی است همچنان که مشخصه مرگ است. نسبت مرگ و عکاسی از اینجا برخاسته است. پیش از کریستین متز، این بارت بود که متذکر چنین نسبتی شد. «اتاق روشن» واپسین کتابی است که بارت در دوران حیاتش منتشر کرد. بارت در این کتاب نسبت عکس (حضور) را با مرگ (غیاب) آشکار می کند. یکی از درونمایه های اصلی «اتاق روشن» تماشای عکس های مادر محبوبش بود. مادری که تازه درگذشته بود: «اکنون در شامگاهی زمستانی، اندکی پس از مرگ مادرم، به عکس ها نگاه می کنم. امیدی به یافتن او ندارم، چشمداشتی از این عکس ها ندارم که به گفته پروست عکس های آدمی دیگر، ما را کمتر به یاد آن آدم و بیشتر به یاد خودمان می اندازد. من دیگر چهره او را همچون یک کلیت به یاد نخواهم آورد.» بارت در این کتاب از عکاسان به عنوان «کارگزاران مرگ» یاد می کند و عکاسی را متناظر با «نوعی پرش ناگهانی در مرگ حقیقی» در جوامع مدرن می داند. عکس با ترس ها و بیم های ما، در مواجهه با مرگ مرتبط است و ممکن است امکان تملک خیالی و اصلاح و تعدیل احساسات را به وجود آورد.
هر شاخه از هنر از کردارهایی پیروی می کند که به روش آن نامیده می شود. یعنی این که این کردارها را نمی توان از هنر کنار گذاشت و به بخشی از آن که تکنیک گفته می شود چسبید. عکاسی نیز کردارهای خودش را دارد با اندکی تفاوت. هنر کردار خودش را دارد و غیر این صورت از بیان آن ناتوان خواهد بود. به پندار من برخی اصطلاحات کلیدی رواج یافته در کردارهای انسانی با برداشت بد به نتایج ناسرانجامی رسیده است: ـ شهرت طلبی ـ افزون خواهی ـ رقابت ـ کپی برداری