-- فروش محصولات افرنگ به صورت اقساط و با شرایط ویژه برای اقساط سه ماهه; با شماره 09128397329 از طریق واتس اپ در تماس باشید --

اتاقک تاریک ، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ای ریز ، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود. این وسیله ، طی جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدهم ، در یادداشتهای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است.هم چنین وی آن را کامرا آبسکورا (Camera Obscura) و روزنه ریز آن را نیز پین هول (Pine Hole) نامید.این وسیله به شدت مورد توجه نقاشان قرار گرفت و تمامی نقاشان بخصوص نقاشان ایتالیایی قرن شانزدهم از آن برای طراحی دقیق منظره ها و ملاحضه دورنمایی صحیح به کار می بردند.به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار می دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می کردند.
در حدود سال 1505 میلادی نیز ژرم کاردان (Jerome Cardan) ریاضی دان ایتالیایی یک عدسی محدب بر روزنه اتاقک تاریک نصب کرد، این کار باعث شد تا تصویر وضوح بیشتری پیدا کند.اما سیاه شدن املاح نقره در اثر تابش نور به وسیله شیمیدان آلمانی ، شولتز(Schulze) وبه طور اتفاقی کشف شد. ماجرا از این قرار بود که روزی وقتی شولتز وارد آزمایشگاه شد ، متوجه شد برگ درختی بر روی کاغذی که به نیترات نقره و آهک آغشته بود افتاده ، بعد از اینکه برگ را از روی کاغذ برداشت متوجه شد که قسمتی که برگ روی آن بوده مثل سایر بخش های کاغذ سیاه نشده است.این پدیده باعث آغاز فعالیتهای جدیدی برای شناسایی مواد حساس به نور شد.و اینکه در سال 1819 سرجان هرشل(Sir John Fedric William Herschel) انگلیسی محلول ثبوت را کشف کرد.
ماده ای که هرشل به عنوان ماده ثابت کننده تصویر معرفی کرد هیپوسولفیت دوسود نام داشت.(در رابطه با ماده ثبوت در بخشهای بعدی توضیح خواهم داد)کار مهم دیگری که هرشل انجام داد به کاربردن الفاظ Negative (منفی) و Positive (مثبت) درمورد تصاویر بود.تا اینکه سرانجام بین سالهای 1822 و 1826 یک مخترع فرانسوی به نام نیسفور نی یپس (Joseph Nicephore Niepce) توانست اولین عکس دنیا را ثبت کند. وی این عکس را در املاک شخصی خود واقغ در دهکده ای به نام سن لودووارن در چند کیلومتری شالن سورسن تهیه کرد.نی یپس در واقع برای اولین بار مواد حساس را در اتاقک تاریک به کار برد.عکسی که وی تهیه کرد حدود 8 ساعت بوسیله خورشید نور دیده بود. وی این روش را هلیوگرافی(Heliography) یا ترسیم بوسیله خورشید نامید.
نی یپس در سال 1829 با یک فرانسوی دیگر به نام لویی ژاک مانده داگر آشنا شد. داگر نقاش مرفه و صاحب گالری در پاریس بود و ضمنا تجربه های با ارزشی نیز در زمینه عدسیها و جعبه تاریک داشت.پس از مرگ نی ئپس ، داگر کار وی را ادامه داد و او پس از چند سال روشی را ابداع کرد که آن را (داگرئوتیپ) نامید.سالها بعد کلمه فتوگرافی که بوسیله سرجان هرشل و از ترکیب دو کلمه یونانی فتوس (Photo) به معنی نور و گرافوس به معنای رسم کردن ابداع شده بود جای آن را گرفت.در آن زمان عکاسی برای مردم سحر و جادو تلقی می شد تا جایی که تصاویر به دست آمده را آینه حافظه دار نامیده بودند.
در سال 1838 شیمیدان انگلیسی به نام ویلیام هنری فوکس تالبوت(William Henry Fox Talbot) با تهیه تصویر نگاتیو در ابعاد کوچکتر ،بزرگسازی تصویر و به دست آوردن تصویر پوزتیو یا مثبت دو مرحله اصلی را در ظهور عکس تکمیل کرد.قبل از این عکاسان مجبور بودند سطح حساس را به اندازه شی مورد نظر بسازند.( فرض کنید اگر قرار بود از یک فیل عکس بگیرند چه دوربینی با چه اندازه ای می خواستند!!)در آن زمان برای گرفتن عکس مدت و هزینه زیادی صرف میشد . لابراتوارها سیار بودند و حمل و نقل شیشه ها (که عکس ها روی آنها ظهور میشه) بسیار سخت بود.از طرفی سوزه باید در طول زمان گرفته شدن عکس بدون حرکت میماند! که برای سوژه های جاندار مثل انسان از آپولو (وسیله ای برای شکنجه انسان) استفاده میکردند.
با اختراع امولسیون تر یا کلودیون این زمان به 2-3 ثانیه تقلیل یافت.که بعدها با اختراع امولسیون ژلاتین دار یا امولسیون خشک توط ریچارد مادوکس (Richard Maddox) این زمان به 1/25 ثانیه کاهش پیدا کرد.
و اما اشخاص زیادی برای ارتقاء عکاسی تلاش کردند که یکی از معروفترین این افراد جرج ایستمن (George Eastman) بود که تلاش کرد تا عکاسی را در اختیار همگان قرار دهد وی هم چنین بنیانگذار موسسه کداک است...
تاريخچه عكاسي در ايران:
ناصر الدین شاه را از جمله اولین عکاسان ایرانی می دانند. آنچه از یادداشت های شخصی او به دست آمده نشانگر آن است که وی با روش های علمی و فنی عکاسی و طرز کار دوربین های مختلف آشنا بوده و اغلب ، از دوربین های بزرگ با سه پایه استفاده می کرده است . آغاز عکاسی در ایران به دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاه باز می گردد از عکس های موجود این دوران می توان به بخشی از راه و رسم زندگی آن زمان پی برد. تصاویری که از ابنیه و عمارات آن دوران به جا مانده، برای مطالعات ایران عهد قاجار ارزشی مستند دارد و در ضمن اطلاعاتی از نظام حکومتی آن دوره را فراهم می کند.
عکاسان دوره ی قاجار را سه دسته تشکیل می دادند:
1- عکاسانی که برای مؤسسات کاوش های علمی و جغرافیایی اروپایی کار می کردند
2- عکاسان بومی که برای سر گرمی به عکاسی می پرداختند
3- عکاسان حرفه ای که از این راه امرار معاش می کردند
اولین دست اندر کاران عکاسی در ایران، اروپائیانی ازکشورهای فرانسه، اتریش و ایتالیا بودند که در مدرسه ی دارالفنون تهران به تدریس مشغول بودند.مدرسه فنی حرفه ای دارالفنون برای تربیت افسران، مهندسان، غیر نظامی، پزشکان و مترجمان توسط امیر کبیر تأسیس شد. احتمالاً اولین شخص خارجی که در ایران عکس چاپ کرد، «ژول ریشار» فرانسوی بود که در حدود سال های 1844-1846 . م به ایران آمد و در دارالفنون به تدریس زبان فرانسه پرداخت.
اولین مجموعه ی عکس از آثار تاریخی ایران توسط لوئیجی پشه (Luigi Pesce ) سرهنگی از اهالی ناپل درسفر به ایران تهیه شد. نسخه دومی نیز از این مجموعه در همان سال تهیه و برای ویلیام اول، پادشاه پروس فرستاد شد.آلبوم دیگری نیز به موزه متروپولیتن نیویورک اهدا شده که شامل 75 قطعه عکس است و احتمالاً همان آلبومی است که برای پادشاه پروس ارسال شده بود. این آلبوم دراصل متعلق به اردشیر میرزا، نوه ی فتحعلی شاه بود.
اهدا کننده این آلبوم معتقد است که « پشه » یک از چندین عکاسی است که آثارشان در آن مجموعه گردد آمده است آلبوم متروپولیتن شامل موضوعات متعددیاست. قدیمی ترین عکس های این آلبوم بین سال های 1852 تا1855 .م گرفته شده اند.سه پرتره از ناصر الدین شاه در جوانی و یک عکس گروهی در این مجموعه وجود دارد، الیته بیشتر تصاویر این آلیوم نشان دهنده معماری آن روزگار است. در اواسط سلطنت ناصر الدین شاه (1300-1290 هـ . ق )، پس از صفر دوم شاه به فرنگ ، بعضی همراهان شاه مختصر اطلاعاتی راجع به عکاس کسب کردند.
ناصر الدین شاه را از جمله اولین عکاسان ایرانی می دانند. آنچه از یادداشت های شخصی او به دست آمده نشانگر آن است که وی با روش های علمی و فنی عکاسی و طرز کار دوربین های مختلف آشنا بوده و اغلب ، از دوربین های بزرگ با سه پایه استفاده می کرده است .قدیمی ترین عکس های ناصر الدین شاه عبارتست از پرتره ای که از خودش گرفته و پرتره ای تمام رخ ازمادرش. با توجه به قدیمی ترین عکس های موجود درآلبوم کاخ گلستان، می توان نتیجه گرفت که در آن زمان در باریان خود عکاسان چیره دستی بوده اند.
برای نمونه آقا رضا از پیشخدمتان مخصوص شاه که عکاسی را در دارالفنون فرا گرفته بود، به مقام نخستین عکاس باشی دربار منصوب رسید.در آن دوران تعدادی ازمحصلانمستعد دارالفنون برای کسب مهارت های فنی واطلاعات هنری به اروپا اعزام شدند. در ابتدا دوربین های عکاسی تنها در دسترس درباریانی خاص که آشنا به فن عکاسی بودند و بیشتر آنها لقب عکاس باشی داشتند قرار می گرفت.از عکاسان دربار به جز آقا رضا می توان از عبدالله میرزا قاجار نام برد. وی از دانش آموختگان دارالفنون بود که عکاسی را در فرانسه فرا گرفت و در آموزش عکاسی حرفه ای در ایران نقش مؤثری داشت.
از اوایل سلطنت مظفر الدین شاه در 1314 هـ . ق عبدالله میرزادر بالاخانه ی دارالفنون عکاسخانه دایر و فن عکاسی را متداول کرد.بسیاری از عکاس های بعدی از شاگردان وی بوده اند. این عکاسخانه تا اوایل مشروطیت هم دایر بود. عکاس دیگری که کارهای عکاسی دربار را انجام می داد، میرزا ابراهیم خان عکاس باشی است که از خدمتگزاران دربار مظفر الدین شه بود. معروف است که مظفر الدین شاه نیز سخت شیفته این هنر و خود عکاسی آماتور بوده است...
آنتوان روس
آنتوان سوریوگین از عكاسان معروف و هنرمند تبریز و تهران، از اهالی گرجستان بود كه در ایران به روس بودن شهرت یافت. او هم از اولین عكاسان معروف آن زمان بود و همزمان با ابراهیم میرزاخان، نقش مهمی در هنر عكاسی داشت. وی در دهه آخر سیزدهم هجری از قفقاز به تبریز آمده و عكاسخانه خود را در آن شهر دایر كرد. سپس بر اثر شهرتی كه به دست آورده بود، به دربار مظفرالدین شاه راه یافت. وی در سال ۱۴۹۵ هجری قمری، كتابی در فن عكاسی از (لیبر) از عكاسان مشهور پاریس به فارسی ترجمه و به ولیعهد تقدیم كرد كه نسخهای از آن ترجمه به خط نستعلیق خوش در كتابخانه ملی تهران موجود است.
آنتوان گویا همراه مظفرالدین شاه یا كمی پیش از او رهسپار تهران شد. در این شهر در خیابان علاءالدوله (فردوسی) جنب در شرقی میدان، عكاسخانه خود را دایر كرد و در اندك زمان شهرت زیادی در میان مردم تهران به دست آورد.او سپس تابعیت ایران را پذیرفت و با یك زن ارمنی، البته ایرانی ازدواج كرد و صاحب چند فرزند شد اما از آنان بیش از یك دختر و یك پسر زنده نماند.او مردی آرام، گوشهگیر، خوشبرخورد و گشادهرو و در عكاسی استاد بود. پرترهها و عكسهای هنرمندانه او در دست خانوادههای ایرانی، فراوان دیده میشود. وی دارای نشانهای زیادی از سوی ایران شد.
همچنین مدال افتخار طلا از نمایشگاه ۱۸۹۷ بروكسل و نمایشگاه ۱۹۰۰ پاریس و چندین مدال دیگر كسب كرد كه تصویر آنها را در برخی از آرمهای عكاسخانه خود در پشت عكسها به چاپ رسانده است.گفته میشود بسیاری از عكسهای زمان مظفرالدین شاه در تهران و پیشامدهای دیگر آن زمان، اثر دست آنتوانخان است و خود، مجموعهای از نسخههای اصل عكسهای آنتوانخان در اختیار دارد كه مهارت و استادی او را در هنر عكاسی به خوبی نمایان میكند، گویا برخی از آنها از روی شیشههایی چاپ شده كه عكاسان پیش از او از مناظر مختلف ایران گرفته بودند.
او در تهران به خاك سپرده شد، فرزند او هنرمند و مینیاتوریست بود كه در آغاز جوانی در آتلیه پدرش مشغول كار عكاسی بود، اما ذوق سرشار و استعدادش او را به كار نقاشی و خلق آثار هنری كشاند. او پس از جنگ دوم جهانی، نمایشگاهی از آثار خود را به نمایش گذاشت و سپس به هندوستان رفت و از آنجا رهسپار آلمان شد و سپس به دعوت وزارت فرهنگ و هنروقت، نمایشگاهی از آثارش در تالار فرهنگ تهران به معرض نمایش گذاشت و برخی از آثار او برای حوزههای تهران خریداری شد و اكنون روزهای كهولت را در اشتوتگارت میگذراند.
انواع دوربین عکاسی
آنالوگ
دیجیتال
دوربین آنالوگ
دوربینی است که بوسیله ی دست و یا دستگاههای مکانیکی خودش تنظیم میشود و دارای فیلم است.قابل ذکر است که این دوربینها کیفیت بهتری نسبت به دوربینهای دیجیتال دارند...
دوربین دیجیتال
دوربینی است که اطلاعات تصویر را بصورت ارقام عددی در نوعی ازحافظه کامپیوتری ذخیره مینماید. نحوه-ی کار دوربینهای عکاسی دیجیتال بسیار مشابه کا دوربینهای فیلمیِ قدیمی است. نور پس از عبور از لنز بر روی صفحه-ی حساس به نور میتابد. در دوربینهای دیجیتال این صفحه-ی حساس یک «سنسور» الکتریکی است که همانند صفحه مانیتور (اما در جهت عکس) میزان فوتونهای تابیده شده را به صورت یک جریان الکتریکی کالیبره شده به یک دستگاه مبدل میفرستد. مبدلِ آنالوگ به دیجیتال هم به نوبه-ی خود این اطلاعات را برای هر پیکسل به صورت عددی ما بین ۰-۲۲۵ (میزان روشنایی هر پیکسل) به کارت ذخیره سازی ارسال میکند. اطلاعات مربوط به تمام پیکسلهای یک سنسور که حتی به ۱۶ میلیون هم در برخی دوربینهای تخصصی-تر میرسد، در کنار هم کلیت تصویر ضبط شده را میسازند.
اديسون يا لومير ...و مدعيان ديگریي نظير ماكس و اميل اسلادانوفسكي در آلمان، برت آكرس و روبرت ويليام پل در انگلستان،توماس آرماتو سي . فرانسيس جنكيز در آمريكا و....
*اما اين برادران لومير در فرانسه بودند كه با بسط و گسترش آن در سال 1895 آنرا در جهت ثبت و ضبط وقايع روز مره بكار گرفتند.
*بقول يوري لوتمن زبان شناس و منتقد روسي كه معتقد است : سينماي نخست ، بيش از هر چيز عكس بود با قابليت ثبت حركت.
*كرستين متز مي گويد سينما تا پيش از دهه 1920 سخت در گير خلق شدن بود و تنها در اين دهه بود كه به هنر تبديل شد.و برادران لومير سينما توگراف را اختراع كردند نه هنر فيلم را آنطوري كه ما امروزه شاهد آن هستيم
*در واقع 15 سال ابتداي تاريخ سينما را كه همچون كودكي كه پا به عرصه دوران نوجواني مي گذاشت و داراي آزمون وخطا بود را مي توان دوران انتقالي از سرگرمي وتجارت به هنر نام برد.
*سينما كه نام خود را از دستگاه سينما توگراف لومير گرفته است در ابتدا براي رسيدن به هنر هفتم و وام گيري از ديگر هنرها و رسيدن به جايگاه كنوني يك منحني سعودي را طي كرده است .
اين كه چرا با وجودي كه اديسون يك سال قبل از لومير دوربين فيلمبرداري خود ( كينه توسكوپ) را اختراع كرده بود ولي نام لومير به سينما گره خورده است در چيست ، به بررسي آن مي پردازيم...
1- دوربين فيلمبرداري اديسون بسيار سنگين بود و جابجا كردنش نياز به همراهي چند نفر را داشت و از طرفي ، اديسون اين اختراع را با ديگر اختراع خود يعني برق براي تامين سرعت يكنواخت پيوند زده بود و اختراع قبلي خود يعني فونوگراف را كه در سال 1877 ساخته بود به آن افزود تا فيلم صدا دار توليد كند به همين سبب بر حجم دستگاه افزوده مي شد ، بنابر اين از تحرك آن كاسته مي شد.از طرفي ، همين محدوديت باعث شده بود از اين دستگاه در استوديويي واقع در نيوجرسي استفاده شود و بجاي اينكه از آن در فضاي باز استفاده شود و بدنبال موضوع و سوژه باشد ، بايستي موضوعات رابه داخل استوديو مي آوردند تا دوربين كينه توسكوپ اديسون از آنها فيلم بگيرد . استوديو اديسون داراي سقفي متحرك بود و سقف با لولا و بحالت كشويي كنار مي رفت و كل ساختمان استوديو روي يك ريل دايره اي مي چرخيد تا با زاويه نور خورشيد هماهنگ شود.
2- لومير با اختراع سينما توگراف كه بقول ژرژ سادوس ، تاريخ نگار برجسته فرانسوي وزنش يك صدم دوربين اديسون بود ، بدون نياز به برق و در دنياي خارج از استوديو وسيله اي براي شكار زندگي شد كه لومير نام آنرا زندگي نما گذاشته بود.
3- اين دستگاه كوچك كه با ظرافت خاصي ساخته شده بود فيلم مي گرفت و با يك تنظيم ساده فيلم گرفته شده را چاپ مي كرد و از آن بعنوان يك دستگاه پخش فيلم هم استفاده مي شد.
4- بدليل كار آيي بالا و ثبت و ضبط وقايع روز مره ، مانند ورود قطار به ايستگاه ، خروج كارگران از كار خانه و ديگر صحنه هاي اجتمايي برادران لومير واحد هاي فيلمبرداري ، توليد و پخش خود را به كشور هاي مختلف مي فرستادند و از برنامه هاي مورد درخواست فيلم مي گرفتند و نمايش مي دادند.گروه اپراتوري لومير خيلي زود در اغلب نقاط جهان به فعاليت پرداختند و فيلم هايي را ضبط كردند كه در آن زمان وقايع روز مره محلي ناميده مي شد و بعدها فيلم مستند نام گرفت .
ورود نخستین دوربین فیلمبرداری به ایران
نخستین دوربین فیلمبرداری در زمان مظفرالدینشاه به ایران آمد.در سفرنامه مبارکه مظفرالدین شاه آمده است که شاه روز یکشنبه 17 تیر ماه 1279 به اتاق میرزا ابراهیم خان عکاسباشی به تماشای دستگاه سینموفتوگراف و لانترن ماژیک رفته و پس از تماشا به عکاسباشی دستور ابتیا همه دستگاه های مربوط به آن را داده است. حدود یک ماه بعد از اولین دیدار مظفرالدین شاه با سینما در سه شنبه 23 مرداد ماه 1279، در شهر اوستاند در ساحل بلژیک، جشن عید گل برگزار می شود و میرزا ابراهیم عکاسباشی مشغول عکس سینموفتوگراف اندازی از شاه است.بدین ترتیب بانی ورود اولین دوربین فیلمبرداری و نمایش فیلم، مظفرالدین شاه است و اولین فیلمبردار ایرانی نیز میرزا ابراهیم خان عکاسباشی محسوب می شود. دوبینی که میرزا ابراهیم عکاسباشی از آن استفاده می کرد، دوربین مدل گومون بود. این دوربین را هنری ساوج لندر جهانگرد انگلیسی نیز در بازدید از قصر گلستان در سال 1280 مشاهده کرده است.
میرزا ابراهیم عکاسباشی نخستین فیلمبردار ایرانی
آنچه كه خواهید خواند درباره فردی است كه دوربین فیلمبرداری را به ایران آورد. میرزا ابراهیم عكاسباشی، پسر میرزا احمد صنیعالسلطنه در سال ۱۲۵۳ هجری شمسی به دنیا آمد. او به همراه پدر، ده سالی را در اروپا ماند و به تحصیل عكاسی پرداخت. او در سفر اول مظفرالدین شاه به اروپا، به همراه گروه بود و پس از اینكه مظفرالدینشاه در هفدهم تیرماه سال ۱۲۷۹ در فرانسه با پدیده سینما توگراف، آشنا شد، دستور تهیه دستگاه آن را داد. نخستین فیلمهای ایرانی را نیز در همین سفر در اوستاند بلژیك به تاریخ ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ برداشت. عكاسباشی در بازگشت به ایران تا سالهای آخر سلطنت مظفرالدین شاه در دربار بود، با آغاز سلطنت محمدعلی شاه دربار را ترك و مدتی به كار چاپ نشریه پرداخت. او نخستین فیلمبردار تاریخ سینمای ایران به شمار میآید.میرزا ابراهیمخان عكاس باشی نخستین فیلمبردار ایرانی، در مرداد ماه سال ۱۲۵۳ در تهران به دنیا آمد. عمر او در این دنیا كم بود و در سال ۱۲۹۴ در سن ۴۱ سالگی در چابكسر قزوین دیده از جهان فرو بست.
پدرش میرزا احمد صنیعالسلطنه، عكاسباشی دربار ناصرالدین شاه بود، درباره او میگویند: وی بدون اجازه ناصرالدین شاه با معیر الممالك به اروپا سفر كرد و شاه به هر دو غضب كرد. معیر برگشت، اما صنیعالسلطنه حدود ده سال در اروپا ماند و پسرش میرزا ابراهیمخان از چهارده سالگی در پاریس به تحصیل عكاسی پرداخت و زمانی كه ناصرالدینشاه اجازه داد پدرش بازگردد، او نیز همراه پدر به تهران آمد و به دستور شاه در خدمت مظفرالدین میرزا كه ولیعهد بود و در تبریز به سر میبرد، درآمد. پس از كشته شدن ناصرالدین شاه، میرزا ابراهیمخان عكاسباشی، همچنان در دربار بود و همین امر باعث شد تا در آبان سال ۱۲۷۷ شمسی، یعنی زمانی كه ۲۴ سال سن داشت لقب عكاسباشی را بگیرد و همچنین با خواهر همسر مظفرالدین شاه، یعنی زیورالسلطان طلعتالسلطنه ازدواج كرد.
میرزا ابراهیم در سفر نخست مظفرالدینشاه در سال ۱۲۷۹، همراه او بود و در شهر (كنتركسویل) فرانسه دستور تهیه دوربین را دریافت كرد و به وسیله پدرش كه در پاریس به سر میبرد، ترتیب آن را داد. او نخستین فیلم را در (اوستاند بلژیك) در مراسم جشن گلها فیلمبرداری كرد و سپس همراه شاه به ایران بازگشت.شروع نمایش فیلم از همان روزهای نخست بازگشت مظفرالدین شاه، در دربار، سپس رفته رفته نزد اشراف،به هنگام مهمانیها و عروسیها آغاز شد.نمایش فیلم هر دفعه، غالبا دوبار جداگانه، یكبار برای مردها و یكبار برای زنها، صورت میگرفت.در سفری كه مظفرالدینشاه در سال ۱۹۰۰ میلادی به پاریس داشت از نمایشگاه جهانی دیدن كرد و پس از تماشای یك فیلم سینمایی، علاقهمند شد تا یك دستگاه كامل فیلمبرداری و نمایش فیلم خریداری كند و با خود به ایران بیاورد.
مظفرالدین شاه این گونه تعریف میكند: بعدازظهر به اكسپوزیسیون و تالار جشن رفتیم كه در آنجا (سینما توگراف) كه عكس مجسم و متحرك است، نشان میدهند.بعد هم به عمارت (ایلوزین) رفتیم كه تفصیل آن از این قرار بود؛ ابتدا وارد در مخصوص این عمارت شدیم، وقت مغرب چراغهای اكسپوزیسیون روشن بود، اول تالار جشن است كه خیلی در نظر ما جلوه كرد و واقعا بنای عالیاست؛ جایی است به بزرگی دو تكیه دولت و همان طور حدود و با بلور منقش، مسقف است و اطراف آن دو مرتبه صندلیهای مخمل قرمز است كه برای جلوس است؛ خاص ساخته و پرداخته شده، در این تالار سینماتوگراف نشان میدهند، پرده بسیار بزرگی در وسط تالار بلند كردند و تمام چراغهای الكتریك را خاموش و تاریك كرده، عكس سینماتوگراف را به آن پرده بزرگ انداختند، خیلی تماشا دادند.
من جمله مسافرین آفریقا و عربستان را كه در صحرای آفریقا با شتر راه میپیمایند، نشان دادند كه خیلی دیدنی بود، دیگر اكسپوزیسیون و كوچه متحرك و رودخانه و رفتن كشتی در رودخانه و شناوری و آب بازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد كه خیلی تماشا داشت. به عكاسباشی دستورالعمل دادهایم آنها را خریده و با خود به تهران بیاورد و ما آنان را نشان بدهیم.سرانجام این دستگاهها خریداری شده و در اختیار میرزاابراهیمخان قرار گرفت و او با آنها در شهر (استاند) بلژیك كه مظفرالدین شاه مدتی در آن توقف داشت، از (جشن گل) كه با ورود شاه مصادف شده بود، فیلمبرداری كرد... (امروز عید گل است و ما را دعوت به تماشا كردند، بسیار عید با تماشایی بود، تمام كالسكهها را با گل مزین كرده و توی كالسكهها و چرخها را پر از گل كرده بودند كه كالسكهها پیدا نبود و خانمها سوار كالسكهها شده و با دستههای گل در جلو ما عبور كردند و عكاسباشی هم مشغول سینما توگراف اندازی بود...)
در دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا، میرزا ابراهیمخان باز به عنوان عكاس همراه كاروان او بود. شاه در سفرنامه دوم خود در ضمن شرح وقایع روزهای توقف در آلمان نوشته است: (عكاسباشی را هم به جهت عكس جدید الاختراع كه در آلمان بود، گفتیم بماند و یاد بگیرد) و در جای دیگر مینویسد: عكاسباشی هم سینما توگراف آورده بود، یك ساعتی هم او را تماشا كردیم.پس از بازگشت از سفر دوم، سفرنامه شاه باز در (مطبعه خاصه مباركه) با دست میرزا احمد خان و میرزا ابراهیم خان چاپ و منتشر شد، در صفحه اول آن سفرنامه آمده بود:میرزا ابراهیم پس از بازگشت از سفر، همچنان با پدر خود در عكاسخانه دارالفنون و چاپخانه دربار مشاركت داشت و پس از درگذشت پدر (میرزا احمدخان)، لقب (صنیعالسلطنه)، به او تعلق گرفت.نمونههایی از عكسهای میرزا ابراهیمخان و پدرش میرزا احمدخان، ۱۷۸ قطعه در چهار مجله در آلبوم خانه گلستان موجود است كه از مظفرالدین شاه و شكارگاههایش در فاصله سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ هجری قمری گرفته و مرتب شده است.
پس از مرگ مظفرالدین شاه، ابراهیم میرزا خدمت در دربار را ترك كرد و در زمینی كه با برادر كوچكترش (تقیخان صنیع السلطان) در نزدیكی كرج تهیه كرده بود به كشاورزی پرداخت و در خانهاش گاهی برای دوستان و مهمانهایش فیلم نشان میداد.وی در سالهای آخر زندگانی برای كشاورزی، به گیلان رفت و در سال ۱۲۹۴ شمسی در چابكسر از دنیا رفت.البته یك حكایت دیگر آن است كه میگویند: با آغاز سلطنت محمدعلی شاه و پس از فوت مظفرالدینشاه، میرزا ابراهیم جایش را به عبدا... میرزا قاجار (شاگرد پدرش) داد و خود به زراعت در ولدآباد كرج و نیز به امور چاپی مشغول بود، او در اواخر عمرش املاك (ساعدالدوله) را در قزوین اجاره كرد و در قهوهخانهای در چابكسر دچار سكته شد و درگذشت.از او یك پسر و چهار دختر باقی ماند، پسر او جهانگیر مصور رحمانی از عكاسان ماهر تهران بود.
سالها قبل از اینکه عکاسی اختراع بشه اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک دانشمند مسلمان به نام ابن هیثم در قرن پنجم هجری / یازدم میلادی وسیله ای را به نام جعبه تاریک در مشاهده کسوف استفاده کرده بود...
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این مطلب بیان میکنید